ساقیا

ساخت وبلاگ
چند وقت پیش از فرط گشنگی گذرم به یه ساندویچی افتاد که همبگرای معروفی داره 

بعد صندوق دارش داشت با رفیقش درباره پایان نامه اش صحبت می کرد!

فکرم بر سر این دو راهی گیر کرد

1. خداروشکر که سطح تحصیلات این قدر بالا رفته که حتا ساندویچی ها هم مدرک ارشد دارن

2. ارزش مدرک این قدر کم شده که با مدرک ارشد نهایتن بتونی تو ساندویچی کار پیدا کنی

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shetabkona بازدید : 242 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 20:54

چند وقت به سرعت از کنار درخت تناوری گذشتم که سرش را بریده بودند

اما دوباره شاخه نازکی از داخل تن بی سرش روییده بود

دیری نمی پاید که بازهم مثل گذشته پر از برگ می شود، سبز می شود و دیگران در سایه اش می آسایند

 


پانوشت: بی توجه از کنارش رد شدم اما جا داشت به پاس درسی که به من داد برای دقایقی هم که شده می ایستادم و به او عرض احترام می کردم :)

 

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : آری شود ولی به خون جگر شود,آري شود ولي به خون جگر شود,شعر آری شود ولی به خون جگر شود, نویسنده : shetabkona بازدید : 192 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 3:25

همین چند روز پیش تو پردیس فنی یه خانومی ازم پرسید دانشکده برق کجاست؟ در جواب در حالی که پیچیدن به سمت راست رو نشون می دادم گفتم اولین دانشکده سمت چپ!

 


رونوشت به برادر عزیزم: برای گرفتن مدرک کارشناسی ارشد رشته فیزیک نیازی به دونستن دست راست و چپ نبود

رونوشت به دوستان عزیز: با این وعضم می خوام دکتری هم بخونم اما خب کسی ریسک نمی کنه همچین دانشجویی رو بگیره!

اصل نوشت: دقیقا سه ماه بعد دفام گواهی موقت ارشدم رسید خونه!

 

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : همچنان,همچنان که عاقبت,همچنان خواهم راند,همچنان که تورا میبوسند,همچنان پای پیاده,همچنان پای پیاده فارغ,همچنان که زمان میگذرد,همچنان دوستت دارم,همچنان به انگلیسی,همچنان آلیس, نویسنده : shetabkona بازدید : 214 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 3:25

فاش می گویم و از گفته خود دلشادم      ربع قرن سن دارم وز محنت عقل آزادم

 


هدیه نوشت: بدین سان که دارد به نزد خلق و خوی   به ذاتش نژاده، متانت به روی  (شاعر برادر گرام)

 

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : ربع قرن,ربع قرن من عمري,ربع قرن العريفي,ربع قرن من حوار بلا حوار,ربع قرن حماسه,ربع قرن على حركة جهيمان,ربع قرن من النظر,ربع قرن من حياتي,ربع قرن من النظر pdf, نویسنده : shetabkona بازدید : 248 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 3:24

من از آن جور روز افزون که سنجش داشت دانستم    جرس فریاد می دارد که بربندم محمل را

 


اصل نوشت: تو با خدای خود انداز کار و خوش دار

 

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shetabkona بازدید : 247 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 3:23

دیروز داشتم مجسمه ای که ساخته بودم رو رنگ می کردم بابام خداحافظی کرد و با عجله رفت بعد رسید دم در حال اما برگشت به اتاقم و من رو بوسید و گفت خیلی از مجسمه ات خوشم اومد!

در حالی که رنگ زرد و قرمز رو روی پلیت می ریختم می اندیشیدم که تفاوت هنر و فیزیک شاید در فطری بودن هنره...


پانوشت: یادداشت های جوان بی کار مثلا تحصیل کرده که در اولین گام مقاله اش مانده!

 

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : تفاوت ره از كجاست تا به كجا,ببين تفاوت ره از كجاست تابه كجا,ببین تفاوت ره از کجاست تابه کجا,تفاوت ره ازکجاست تا به کجا, نویسنده : shetabkona بازدید : 270 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 3:22

یک 

دو

سه 

چهار

پنجمین ماه هم گذشت...

باقیش؟

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : ایام غم نخواهد ماند,شعر ایام غم نخواهد ماند, نویسنده : shetabkona بازدید : 212 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 3:21

امروز بازهم با مقاله ها چشم تو چشم شدم! هرچی نگاه کردمشون از رو نرفتن...خورشید غروب کرد  به سمت خونه راهی شدم از جلوی آتلیه رد شدم یک دفعه به سرم زد برم آتلیه عکس بگیرم! 

من: سلام! تو دکورتون پنجره دارین؟

خانومه: نه

من: می شه دکور اسپرت تون رو ببینم؟

خانومه عکسا رو رو لب تاب باز کرد...یه در قدیمی تو دکور بود...

من: همین در خوبه!


اصل نوشت: دیوانه ای مجنون شد...

 

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shetabkona بازدید : 217 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 3:20

هنگامی که اندوه من به دنیا آمد از او پرستاری کردم و با مهر و ملاطفت نگاهش داشتم. اندوه من مانند همه چیزهای زنده بالا گرفت و نیرومند و زیبا شد و سرشار از شادی های شگرف. من و اندهم به یک دیگر مهر می ورزیدیم و جهان گرادگردمان را هم دوست می داشتیم زیرا که اندوه دلِ مهربانی داشت و دل من هم از اندوه مهربان شده بود. هرگاه من و اندوهم با هم سخن می گفتیم روزهامان پرواز می کردند و شب هامان آکنده از رویا بودند زیرا که اندوه زبان گویایی داشت و زبان من هم از اندوه گویا شده بود. هرگاه من و اندوهم با هم آواز می خوانیدم همسایگان  ما کنار پنجره می نشستند و گوش می دادند زیرا ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shetabkona بازدید : 223 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 3:19

یه زمانی فکر می کردم که چرا مردم این قدر طرفدار تیم ایران تو مسابقات ورزشی هستن اما درباره مسابقات علمی بین المللی تقریبا هیج علاقه ای نشون نمی دن!

حالا به این نتیجه رسیدم که به چیزایی فکر می کردم!!

 

 

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : المپیاد دانشجویی,المپیاد ریاضی,المپیاد کامپیوتر,المپیاد ورزشی دانشجویان,المپیاد شیمی,المپیاد زیست,المپیاد ادبی,المپیاد نجوم,المپیاد ریاضی ایران,المپیاد واترلو, نویسنده : shetabkona بازدید : 199 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 3:18

فکر نمی کردم دیدار بعدی مان این جا باشد

آن قدر دیر شد که برایت یک عمر گذشت

و من از دیدنت چهرت ات پیش از آن که در نقاب خاک رود محروم شدم

 


 اصل نوشت: خدا رحمتت کند رفیق

ساقیا...
ما را در سایت ساقیا دنبال می کنید

برچسب : وعده دیدار نزدیک است,وعده دیدار 0111,وعده دیدار,وعده دیدار توی خواب بیدار,وعده دیدار شعر,وعده دیدار ما,وعده دیدار فیلم,وعده ديدار نزديك است,دانلود وعده دیدار 0111,آهنگ وعده دیدار 0111, نویسنده : shetabkona بازدید : 185 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 3:17